×
×

مهرناز کمانگری، مدیرعامل فضای کار اشتراکی «هفت‌وهشت»:
بارها به‌دلیل زن‌ بودن، رئیس هیئت‌مدیره مرد را به‌جای من به جلسه دعوت کرده‌اند

  • کد نوشته: 10075
  • ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
  • 0
  • مهرناز کمانگری، مدیرعامل مرکز نوآوری هفت و هشت، از چالش‌های پنهان زنان در اکوسیستم مردسالار استارتاپی می‌گوید؛ او باور دارد موفقیت زنان نباید استثنا باشد، بلکه با فرصت‌های برابر و شایستگی محقق می‌شود.
    بارها به‌دلیل زن‌ بودن، رئیس هیئت‌مدیره مرد را به‌جای من به جلسه دعوت کرده‌اند

    در اکوسیستمی که هنوز ردپای کلیشه‌های جنسیتی در آن دیده می‌شود، مهرناز کمانگری از آن دسته زنانی‌ست که مسیرش را نه با امتیازهای ویژه، بلکه با تلاش دوچندان، مهارت و ماندگاری ساخته است. او می‌گوید زن‌بودن نه مزیت است و نه مانع، اما در ساختارهای مردسالار، می‌تواند به هردو معنا باشد. وی در گفت‌وگویی صریح با ایرانیان استارتاپ از چالش‌های پنهان، تبعیض‌های نرم و راه‌هایی گفته که برای دیده‌شدن، شنیده‌شدن و جدی‌گرفته‌شدن پیموده است. نگاه او به توانمندسازی زنان، نه مبتنی بر تقابل، بلکه بر شایستگی، ساختارسازی و فرصت‌های برابر است؛ آن‌چنان که خودش می‌گوید: «موفقیت زن‌ها قرار نیست استثنا باشد.» در ادامه، گفت‌وگوی اختصاصی او با رسانه ایرانیان استارتاپ را می‌خوانید.

    خانم کمانگری، زن بودن در کار، از نظر شما نقطه ضعف است یا نقطه قوت؟

    اگر بخواهم کلی بگویم، زن‌ بودن در محیط کار نه نقطه ضعف است و نه نقطه قوت؛ اما در بستر فرهنگی و ساختارهای کاری ایران، می‌تواند همزمان هر دو معنا را داشته باشد.
    در بعضی از فضاهای سنتی‌تر، زن بودن ممکن است باعث پیش‌داوری‌های شتاب‌زده، نادیده‌گرفتن توانمندی‌ها یا شکل‌گیری چالش‌های مضاعف شود. با این حال، اگر بتوانیم بر این موانع غلبه کنیم، همین زن‌ بودن می‌تواند به یک مزیت رقابتی قابل توجه در عرصه مدیریت تبدیل شود.
    در تجربه حرفه‌ای من، زن‌ بودن گاهی با مقاومت‌هایی همراه بوده و گاهی زمینه‌ساز جلب اعتماد. اما همیشه تلاش کرده‌ام این ویژگی را نه مانع، بلکه فرصتی برای رشد، تاثیرگذاری و ساختن مسیر خود بدانم.

    به‌عنوان یک زن کارآفرین/مدیر، مهم‌ترین چالشی که در مسیر حرفه‌ای خود تجربه کردید چه بود؟

    بزرگ‌ترین چالشی که با آن روبه‌رو بودم، اثبات صلاحیت حرفه‌ای در فضایی مردسالار و آکنده از پیش‌داوری بود. این چالش فقط محدود به مواجهه با مدیران یا سرمایه‌گذاران نبود؛ حتی در دل تیم‌های کاری، لازم بود چند برابر بیشتر تلاش کنم تا تصمیم‌ها و دیدگاهم جدی گرفته شود. اگرچه این مانع بیشتر جنبه روانی داشت تا ساختاری، اما اثراتش کاملاً ملموس و واقعی بود.

    فضای استارتاپی ایران را برای یک زن چطور توصیف می‌کنید؟ فرصت‌ساز، محدودکننده یا چیزی بین این دو؟

    فضای استارتاپی ایران برای زنان نه کاملاً فرصت‌ساز است و نه کاملاً محدودکننده؛ چیزی میان این دو قرار دارد. از یک‌سو، نسبت به حوزه‌های سنتی، این فضا بازتر و فرصت‌محورتر است. اما از سوی دیگر، هنوز ردپای تبعیض‌های پنهان، نگرش‌های جنسیت‌زده و کلیشه‌های نهادینه‌نشده در تعاملات روزمره دیده می‌شود. بنابراین اگرچه فرصت‌ها وجود دارند، اما مسیر رسیدن به آن‌ها برای زنان، هموار و بی‌مانع نیست.

    در موفقیت یک زن کارآفرین/مدیر ، بیشتر به مهارت‌ها تکیه کرده‌اید یا شبکه ارتباطی؟

    شبکه ارتباطی موجود و حمایت‌های هم‌بنیان‌گذاران بدون شک نقش یک شتاب‌دهنده مؤثر را در مسیر من ایفا کردند. با این حال، اگر در طول این مسیر، مهارت‌هایی مثل تحلیل شرایط، مذاکره مؤثر، تیم‌سازی و مدیریت بحران را در خودم تقویت نمی‌کردم، صرف داشتن ارتباطات و شبکه‌سازی هم نمی‌توانست به تنهایی باعث پیشرفت من شود.

    اگر قرار بود فقط یک سیاست حمایتی برای زنان کارآفرین وضع شود، چه چیزی را پیشنهاد می‌دادید؟

    به‌طور کلی با تفکیک حمایت‌ها بر اساس جنسیت، یعنی جدا کردن حمایت زنان از مردان، موافق نیستم.

    اگر امروز به‌عنوان یک تصمیم‌ساز دولتی اختیار کامل داشتید، اولین تصمیمی که برای زنان اکوسیستم می‌گرفتید چه بود؟

    تدوین و اجرای یک سیاست جامع با هدف تضمین فرصت‌های برابر برای زنان در دسترسی به منابع کلیدی اکوسیستم، از جمله سرمایه، آموزش، شبکه‌سازی و موقعیت‌های مدیریتی، ضروری است. این سیاست باید نهادهای سرمایه‌گذار و مراکز نوآوری را ملزم به ایجاد ساختارهایی شفاف و عاری از تبعیض کند، به‌گونه‌ای که زنان صرفاً بر پایه شایستگی‌های فردی و نه جنسیت، امکان رقابت و پیشرفت واقعی داشته باشند. در این چارچوب، رویکرد من نه مبتنی بر سهمیه‌بندی نمادین، بلکه ایجاد شرایطی منصفانه و برابر در عمل است.

    تجربه شما از نگاه‌های جنسیتی در تیم، جلسات یا اکوسیستم چطور بوده؟ آیا نگاه‌ها تغییر کرده‌اند یا هنوز پابرجا هستند؟

    نگرش‌های جنسیتی همچنان در بسیاری از محیط‌ها وجود دارند، اما این نگرش‌ها اکنون به‌صورتی پنهان‌تر و پیچیده‌تر بروز پیدا می‌کنند. در جلسات رسمی یا تعاملات حرفه‌ای، پیش‌فرض‌هایی درباره توانایی یا نقش من صرفاً به دلیل زن بودنم وجود داشته که ناچار شده‌ام با عملکرد و تصمیم‌گیری‌های مشخص، آن‌ها را اصلاح کنم. با این حال، نشانه‌هایی از تغییر دیده می‌شود و نسل جدیدی که وارد اکوسیستم شده‌اند، ذهنیت بازتری دارند. از طرفی پیش آمده است که صرفاً به دلیل زن بودنم، به‌جای من، رئیس هیئت‌مدیره که مرد بوده، برای حضور در جلسه دعوت شده است.

    من به‌صورت شخصی با تفکیک جنسیتی یا تخصیص سهمیه مخالفم. ترجیح می‌دهم ساختارها به‌گونه‌ای اصلاح شوند که رقابت بر پایه شایستگی و توانمندی شکل بگیرد، نه براساس کلیشه‌های جنسیتی یا امتیازهای خاص. تغییر پایدار زمانی محقق می‌شود که فرصت‌های برابر ایجاد شود و رفتار حرفه‌ای هر دو جنس به رسمیت شناخته شود.

    تا حالا پیش آمده صرفاً به‌دلیل زن بودن، از سوی همکاران یا حتی زیردستان (خانم و آقا) جدی گرفته نشوید؟ آن لحظه چه حسی داشتید؟

    نه زیاد از سوی همکاران خوشبختانه پذیرفته شده است.

    آیا تا به حال احساس کرده‌اید که برای اثبات صلاحیت خود، بیشتر از یک همتای مرد باید تلاش کنید؟

    بله، بارها چنین احساسی داشته‌ام، به‌ویژه در سال‌های ابتدایی فعالیت حرفه‌ای‌ام. در بسیاری از موقعیت‌ها، برای این‌که یک تصمیم یا تحلیل از سمت من جدی گرفته شود، لازم بود چند برابر انرژی بگذارم، دقیق‌تر باشم و بدون خطا عمل کنم، در حالی که همین سطح از دقت از یک همتای مرد انتظار نمی‌رفت.
    این مسئله نه تنها انرژی روانی زیادی می‌طلبد، بلکه فرآیند پیشرفت را کندتر می‌کند. با این حال، همیشه سعی کرده‌ام این فشار را به انگیزه تبدیل کنم و اجازه ندهم به مانع تبدیل شود.
    در نهایت، همیشه تلاش کرده‌ام به‌جای درخواست امتیاز بیشتر، فضایی برای رقابت عادلانه ایجاد کنم؛ جایی که کیفیت کار معیار باشد، نه جنسیت.

    در تعامل با مدیران مرد یا سرمایه‌گذاران، آیا نگاه بالا به پایین را حس کرده‌اید؟ برخورد شما چه بوده؟

    بله، در برخی جلسات، به‌ویژه هنگام تعامل با مدیران یا سرمایه‌گذاران مرد از نسل‌های قدیمی‌تر، با نوعی نگاه بالا به پایین یا رویکرد پدرانه نسبت به خودم مواجه شده‌ام. این نوع نگاه اغلب در قالب پرسش‌های چالشی، ابراز تردید نسبت به تصمیم‌گیری‌ها یا نادیده گرفتن تجربیات حرفه‌ای‌ام بروز پیدا می‌کرد. برای من، راه تغییر این ذهنیت‌ها همیشه از طریق عمل و شایستگی بوده است، نه از طریق تقابل مستقیم. البته این مسیر همیشه آسان یا سریع نبوده، اما در بلندمدت تأثیرگذار و نتیجه‌بخش بوده است.

    آیا تا به حال سرمایه‌گذاری به دلیل زن بودن شما، شرط یا تردید خاصی مطرح کرده؟

    با این موضوع مواجه نشده‌ام.

    تا به حال تجربه‌ای داشتید که در جلسات رسمی یا هیئت‌مدیره، نظرات‌تان نادیده گرفته شود یا تأثیرگذاری‌تان کمتر از واقع نشان داده شود؟

    بله، به‌ویژه در جلساتی که با افراد ناآشنا یا در ساختارهای سنتی برگزار می‌شد، این تجربه را داشته‌ام. گاهی برای ارائه یک ایده یا تحلیلی که در شرایط عادی باید سریع شنیده شود، لازم بود چند بار آن را توضیح بدهم تا جدی گرفته شود. باور دارم که قدرت نفوذ در تصمیم‌گیری بیشتر از جنس «ادامه‌دار بودن و پافشاری هوشمندانه» است تا واکنش‌های مقطعی.

    آیا پیش آمده که موفقیت‌ها یا دستاوردهایتان را به فاکتورهایی غیر از توانمندی نسبت دهند؟ مثلاً روابط، ظاهر یا شانس؟

    بله، بسیار در مواردی این نوع برچسب‌زنی‌ها وجود داشته است. وقتی یک زن در موقعیت موفق قرار می‌گیرد، گاهی ذهنیت عمومی راحت‌تر است که این موفقیت را به عوامل بیرونی نسبت دهد تا توانمندی واقعی. من اما هیچ‌گاه وارد دفاع شخصی نشدم. همیشه ترجیح داده‌ام موفقیت‌های بعدی، خودشان پاسخ باشند. مرور زمان، بهترین فیلتر برای تشخیص اصالت موفقیت‌هاست، معتقدم هنوز هم بسیار جای پیشرفت هست و راه بسیاری برای طی کردن دارم.

    در ساختار درون‌تیمی، واکنش نیروهای مرد زیردست شما چطور بوده؟ آیا همیشه با اقتدار شما کنار آمده‌اند؟

    در مجموع، بیشتر تیم‌ها با اقتدار من مشکلی نداشته‌اند، مخصوصاً وقتی شفافیت در تصمیم‌گیری و انصاف در رفتارم را دیده‌اند.

    در مراحل جذب سرمایه یا مذاکره با شرکای تجاری، آیا با پرسش‌هایی مواجه شدید که برای همتایان مردتان مطرح نمی‌شود؟

    بله، گاهی سؤالاتی درباره «تطبیق زندگی شخصی با کار»، «استمرار تعهد» یا «میزان حضور واقعی من در پروژه» یا «زمان بچه دار شدن» مطرح شده که معمولاً از یک مرد پرسیده نمی‌شود.

    آیا زمانی بوده که به‌خاطر زن بودن، از فرصت خاصی کنار گذاشته شوید یا به فرد دیگری ترجیح داده شود؟

    مستقیم گفته نشده، اما در روندهایی که تصمیم‌گیری‌ها پشت درهای بسته انجام شده، حس کرده‌ام که جنسیتم نقش داشته؛ مخصوصاً در انتخاب برای بعضی موقعیت‌های پرریسک یا عمومی‌تر.

    تا به حال فقط به خاطر زن‌بودن در جلسه‌ای جدی گرفته نشده‌اید؟ چه واکنشی داشتید؟

    بله، پیش آمده. برخوردهای اولیه معمولاً با پیش‌فرض‌های جنسیتی همراه بوده‌اند. در چنین جلساتی، رویکردم این بوده که با ارائه‌ای دقیق، تسلط و حفظ خونسردی، فضای جلسه را تغییر دهم. ترجیح می‌دهم ذهنیت‌ها را با حرفه‌ای‌گری اصلاح کنم، نه با تقابل. البته این خود نوعی مطالبه‌گری‌ست، اما از مسیر عمل. تلاش می‌کنم، اما مطمئن نیستم تا چه اندازه موفق بوده‌ام.

    برخورد رسانه‌ها با شما به‌عنوان یک مدیر زن چطور بوده؟ آیا نگاه کلیشه‌ای یا نمادین به شما داشتند؟

    در مواردی، بله؛ رسانه‌ها گاهی به‌جای تمرکز بر عملکرد یا مدل کسب‌وکار، تمایل دارند زاویه‌ی «زن موفق در دنیای مردانه» را پررنگ کنند. این نوع روایت، هرچند در ظاهر مثبت است، اما ناخواسته نگاه «استثنایی» را تقویت می‌کند، نه «نرمال‌سازی» حضور زنان در مدیریت.

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *