×
×

 گفت‌وگو با سارا میرسالاری، هم‌بنیان‌گذار «خانومی»:
زن بودن، مادری و رهبری هرکدام‌شان بخشی از من است

  • کد نوشته: 10545
  • ۱۸ خرداد ۱۴۰۴
  • 0
  • سارا میرسالاری، هم‌بنیان‌گذار «خانومی»، در گفت‌وگو با ایرانیان استارتاپ از تجربه‌ زیسته‌ خود به‌عنوان یک زن کارآفرین می‌گوید؛ تجربه‌ای همراه با چالش‌های جنسیتی، تلاش برای تعادل میان مادری و مدیریت، و ساختن سازمانی بر پایه شایسته‌سالاری. او بر اهمیت روایت زنانه، بدون نیاز به قهرمان‌سازی تأکید می‌کند و رؤیای خلق فضایی را دارد که زنان بتوانند در آن، خود واقعی‌شان باشند.
    زن بودن، مادری و رهبری هرکدام‌شان بخشی از من است

    سارا میرسالاری، هم‌بنیان‌گذار «خانومی»، در گفت‌وگو با رسانه ایرانیان استارتاپ، از تجربه‌های شخصی و مسیر پرفرازونشیب کارآفرینی‌اش می‌گوید؛ در جهانی که هنوز بسیاری از ساختارها بر پایه نگاه سنتی به نقش‌های جنسیتی شکل گرفته‌اند، زن‌بودن در مسیر کارآفرینی نه فقط یک ویژگی، بلکه نوعی مواجهه دائمی با کلیشه‌ها، نابرابری‌ها و انتظارات متضاد است.

    سارا میرسالاری یکی از زنانی است که این مسیر را نه با شعارهای بزرگ، بلکه با تصمیم‌های روزمره، گام‌های کوچک و تلاشی مداوم طی کرده است. او از تعادلی سخن می‌گوید که میان نقش‌های مادری و مدیریت ساخته است؛ از رهبری سازمانی می‌گوید که شایسته‌سالاری را به‌جای سهمیه‌سازی نشاند و از باور به روایت زنانه‌ای دفاع می‌کند که قرار نیست قهرمان باشد، اما قرار است واقعی باشد.

    در این گفت‌وگو با ایرانیان استارتاپ، او صریح، صبور و با نگاهی انسانی از تجربه زیسته‌اش می‌گوید: از چالش‌ها، شک‌ها، رشدها و رؤیای ساختن فضایی که زنان بتوانند در آن، خود واقعی‌شان باشند.

    به عنوان یک زن کارآفرین، مهم‌ترین چالشی که در این سال‌ها با آن روبه‌رو بودید چه بوده است؟

    برای من مسئله‌ اصلی همیشه مدیریت زمان و انرژی بوده؛ اینکه چطور بتوانم میان نقش‌هایی که پذیرفته‌ام، تعادل برقرار کنم. وقتی تصمیم می‌گیری کسب‌وکاری را راه‌اندازی کنی، در واقع بخشی از خودت را به آن می‌سپاری و بخشی از زندگی تو می‌شود. از سوی دیگر، نقش‌هایی مثل مادری، نقش‌هایی عمیق و پرمسئولیت‌اند که قابل واگذاری یا نادیده گرفتن نیستند.

    سال‌ها طول کشید تا با آزمون و خطا، بفهمم تعادل الزاماً به معنای تقسیم برابر زمان نیست؛ بلکه یعنی آگاه باشم که در هر لحظه، چه چیزی برای من و اطرافیانم اولویت دارد و بتوانم با شفافیت برایش تصمیم بگیرم. گاهی لازم بود به‌عنوان مدیر تصمیم‌های فوری و مهمی بگیرم و گاهی لازم بود تمام توجه‌ام را به فرزندانم بدهم. این نوسان، بخش واقعی از زندگی زنانی است که می‌خواهند در چند نقش هم‌زمان حضور داشته باشند.

    با این حال، ساختارهای اجتماعی و قوانین کاری ما هنوز برای چنین واقعیتی آماده نشده‌اند. انگار فرض بر این است که اگر کسی کار می‌کند، باید همه‌ زمانش را به آن اختصاص دهد، در حالی‌ که نقش‌هایی مثل مادری، تعطیلی و جایگزین ندارند. فکر می‌کنم زمان آن رسیده که به‌صورت جمعی و جدی درباره‌ این چالش صحبت کنیم؛ نه برای ارزش‌گذاری میان نقش‌ها، بلکه برای طراحی راه‌حل‌هایی که زندگی واقعی زنان را بهتر درک کند و بازتاب دهد.

    در نهایت، اگر به گذشته برگردم، باز هم همین مسیر را انتخاب می‌کنم. چون این مسیر، من را با توانایی‌ها و محدودیت‌هایم آشنا کرد و کمکم کرد تا هم رشد فردی را تجربه کنم و هم سهمی در ساختن کسب‌وکاری داشته باشم که به زنان و توانمندی‌هایشان باور دارد.

    اگر امروز در جایگاه سیاست‌گذار بودید، اولین اقدامتان برای بهبود مسیر زنان کارآفرین چه بود؟

     به نظرم اولین قدم، به رسمیت شناختن تفاوت‌ها است. زنان و مردان با تفاوت‌هایی وارد جهان کار و مسئولیت می‌شوند. برابری نباید به معنای نادیده‌گرفتن این تفاوت‌ها باشد، بلکه باید فضایی خلق کرد که با احترام به این تفاوت‌ها، امکان انتخاب و پیشرفت برای همه فراهم شود.

    قوانین و حتی فرهنگ‌های سازمانی طوری باید طراحی شوند که زنان همواره در معرض این نباشند بین پیشرفت شغلی و زندگی خانوادگی یکی را انتخاب کنند یا فشاری مضاعف را تحمل کنند. این نه با شعار، بلکه با راه‌حل‌های واقعی ممکن است: ساختارهای منعطف، حمایت از کسب‌وکارهای خرد زنان، فرصت‌های برابر آموزشی و فضاهایی که زنان بتوانند شبکه‌های حمایتی برای هم بسازند.

    به تبعیض مثبت برای زنان در حوزه مدیریت اعتقاد دارید؟

     در سطوح ورود به بازار کار یا زمانی که زنان برای اولین بار وارد فضای کارآفرینی می‌شوند، تبعیض مثبت و تسهیل‌گری می‌تواند فرصت‌ساز باشد. در بسیاری از نقاط کشور، زنانی هستند که با ایده‌هایی ساده اما اثرگذار، کسب‌وکارهای کوچک را آغاز می‌کنند و زنان دیگر را نیز به همکاری دعوت می‌کنند. این تلاش‌ها، بذرهای تحول‌اند. اگر قوانین و حمایت‌های مالی، آموزشی یا حتی تبلیغاتی، به‌ویژه در ابتدای مسیر، از این گروه‌ها وجود داشته باشد، شاهد دایره‌هایی از تغییر خواهیم بود که آرام‌آرام وسعت می‌گیرند.

    اما در سطوح ارشد، ماجرا فرق می‌کند. در آنجا، مسئله اصلی فرهنگ است. اگر جامعه یا سازمان هنوز آمادگی پذیرفتن زنان در سطوح ارشد را ندارد، صرفاً حمایت‌های ویترینی و ظاهری کمکی نخواهد کرد. به همین دلیل، همزمان با باز کردن درهای فرصت، باید فرهنگ‌سازی هم صورت بگیرد. این فرهنگ‌سازی وقتی اتفاق می‌افتد که زنان بیشتری در جایگاه‌های تصمیم‌گیری دیده شوند، نه صرفاً برای نمایش برابری بلکه برای تأثیرگذاری واقعی.

    در کسب‌وکارتان، چطور تلاش کردید این مسیر را باز نگه دارید؟

    در خانومی، از روز اول، انتخاب‌ها بر اساس شایستگی و نگاه به تخصص بدون پیش‌داوری جنسیتی بود. اینکه امروز تعداد زیادی از مدیران خانومی را زنان تشکیل می‌دهند، نتیجه رویکردی مبتنی بر شایستگی و اعتماد به توانمندی آن‌ها است. همچنین، ما همیشه تلاش کردیم همراه زنان در مسیر خودباوری باشیم؛ چه با انتقال پیام‌هایی مانند «به‌خاطر خودت» یا کمپین‌هایی مانند «زنان در آینه‌» که حک «زنان از آنچه در آینه می‌بینند، قوی‌تر/توانمندتر/مصمم‌ترند» بر آینه‌های مراکز خرید بود.

    تلاش ما همراهی زنان در مسیر مراقبت از خود و زندگی بهتر است؛ با باور و عمل به اینکه هر زنی داستان زندگی خودش را می‌نویسد، بدون فشار قهرمان بودن یا اجرای الگوهای تحمیلی زیبا و قوی بودن.

    از تعادل میان نقش مادری و رهبری کسب‌وکار گفتید. چگونه این تعادل را برقرار کردید؟

    راستش، نمی‌توانم ادعا کنم که همیشه موفق بودم. تعادل، یک مسیر پرفرازونشیب است. اما مادر دو دختر بودن، نگاه من را به توانمندی زنان بسیار تقویت کرد. وقتی کودکانت را تماشا می‌کنی و می‌بینی چطور جهان را کشف می‌کنند، با خودت می‌گویی چرا این ظرفیت‌های بی‌نظیر باید توسط کلیشه‌ها محدود شوند؟

    تلاش من این بود که این کلیشه‌ها حتی به گوششان هم نرسد. هرگز نگفتم «پسرها قوی‌ترند» یا «جامعه این‌طور فکر می‌کند». دختران ما باید با باور به برابری رشد کنند تا بتوانند در آینده، نابرابری‌ها را به چالش بکشند و با حقوق طبیعی‌شان زندگی کنند.

    نقش پدران هم در این مسیر کلیدی است. پدران مدرنی که می‌خواهند دخترانشان مستقل و توانمند باشند، ستون این تغییرند. اما در نهایت، ما زنان باید باور کنیم که داستان زندگی‌مان را خودمان می‌نویسیم.

    نقش مادری چه تاثیری روی رویکرد شما در نقش مدیریت داشته است؟

    برای من، یکی از مهم‌ترین درس‌های مدیریت، تشخیص لحظه‌ای بود که باید عقب بایستم. جمله‌ای هست که همیشه در ذهنم تکرار می‌شه؛ اینکه فداکاری مادر، آن لحظه‌ای نیست که همه‌چیز را برای فرزندش فراهم می‌کند، بلکه زمانی‌ است که دست او را رها می‌کند تا مستقل شود، حتی اگر مثل تکه‌ای از وجودش باشد.

    این نگاه، در مسیر رشد خانومی خیلی به من کمک کرد. اینکه بخشی از سازمان که با تمام وجود ساختی، باید راه خودش را پیدا کند، حتی اشتباه کند و تو فقط از دور پشتیبانش باشی، آسان نیست. اما دقیقاً در همان لحظه‌هاست که رشد واقعی اتفاق می‌افتد. این آموخته‌ای‌ است که از مادری با خودم به بیزینس آوردم و بارها به آن برگشتم.

    زن‌ بودن در مسیر حرفه‌ای برای شما نقطه‌ ضعف بوده یا نقطه قوت؟

    زن‌ بودن در مسیر حرفه‌ای، نه نقطه‌ضعف بوده و نه نقطه‌قوت. یک واقعیت بوده که با آن زیسته‌ام. جامعه‌ٔ ما زن‌بودن را با پیش‌فرض‌های زیادی همراه می‌کند. اما من تلاش کردم نگذارم این پیش‌فرض‌ها مسیرم را تعیین کنند.

    زن‌ بودن، مادری، رهبری، تصمیم‌گیری، ریسک‌پذیری هرکدام‌شان بخشی از من است. زن‌بودن برای من یعنی زیستن در لایه‌های متعدد یک تجربه انسانی. هرچند هرکدام از ما الگوهای الهام‌بخشی ممکن است داشته باشیم. اما قرار نیست همه قهرمان باشیم، می‌توانیم با گام‌های کوچک و موثر، دنیای اطراف‌مان را تغییر دهیم.

    چه توصیه‌ای برای زنان علاقه‌مند به حضور در اکوسیستم نوآوری دارید؟

    صدای خودمان را جدی بگیریم؛ حتی اگر شنیده نشود، همین که با استمرار آن را زنده نگه داریم، خودش یک قدم مهم است. فضای نوآوری هنوز هم تصویر و چهره‌ غالبی که در همایش‌ها و نشست‌ها به بیرون انعکاس می‌دهد، مردانه است، اما این تصویر در حال تغییر است و حضور و توانمندی زنان با رشد مستمر و هر روزه چیزی نیست که نتوان دید.

    در خانومی، دلگرمی ما این است که تلاشی جمعی شکل داده‌ایم برای رشد زنان؛ برای شنیده‌شدن ایده‌ها، و پیش‌رفتن نه بر اساس کلیشه و سهمیه، بلکه بر اساس باور به توانمندی و شایستگی. زن بودن نه امتیاز است و نه مانع؛ بخشی از هویت ماست. مهم این است که خودمان را با تکیه بر تجربه زیسته‌مان روایت کنیم، نه با آنچه دیگران از ما انتظار دارند که باشیم. روایت زن‌بودن را خودمان بنویسیم؛ با صدای خودمان، نه انتظار دیگران.

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *