چرا سرمايهگذاران در كسبوكارها دخالت ميكنند و چطور ميتوان مانع دخالت آنها شد؟
سرمایهگذاران اغلب ترجیحات خاصی دارند که میخواهند این اصول را به شرکتهای حاضر در پورتفولیوی خود منتقل کنند. این اولویتها میتواند به موضوعات مختلفی مانند پایداری یا به حداکثر رساندن سودآوری مربوط باشد.
سرمایه گذاران مکانیزمهای مختلفی برای تاثیرگذاری بر شرکتها دارند، از جمله ارتباطات خصوصی با مدیران و مدیریت، ارائه پیشنهاد در جلسات مجامع، دعاوی قانونی و غیره. این مکانیزمها آنها را ملزم به اختصاص زمان و منابع میکند، که میتواند برای سرمایهگذارانی که شرکتهای زیادی در پورتفولیوی خود دارند و در نتیجه، بسیاری از شرکتهایی که میخواهند بر تصمیمات آنها تاثیر بگذارند، بسیار پرهزینه باشد.
برای سرمایهگذاران جهانی (سرمایهگذارانی که هزاران شرکت در پورتفولیوی خود دارند یا تقریبا در تمام شرکتهای فهرست شده جهان سرمایهگذاری میکنند)، قصدنامه (Letter of Intend) ابزاری بسیار محبوب برای انتقال اولویتهای خود به همه شرکتهای حاضر در پورتفولیوی خود در یک زمان است.
قصدنامه توسط سرمایهگذاران تنظیم میشود و اولویتهای آنها را در موضوعات خاص مشخص میکند. ارائه این قصدنامه پیش از سرمایهگذاری، روشی کارآمد برای چنین سرمایهگذارانی است که به دلایل مختلف به دنبال دیکته کردن اصول خود در شرکت پورتفولیو است. در این روش، ابتدا سرمایهگذار اولویتهای خود را به شرکتهای سرمایهپذیر اعلام میکند و با عمومی کردن آنها، نه تنها تعهد خود را به آنها نشان میدهد، بلکه به شرکتهای سرمایهپذیر فشار میآورد تا آنها را در نظر بگیرند.
دوم، سرمایهگذاران جهانی پلتفرمهای انتشار بازار دارند که بهشان اجازه ميدهد با یک سند واحد به هزاران شرکت برسند. صدور یک سند واحد برای مشخص کردن اولویتهای آن ها بسیار کم هزینه تر از تماس جداگانه با هر شرکت است. سرمایهگذاران جهانی مانند بلک راک، ونگارد، استیت استریت یا NBIM همگی از اين دسته اسناد استفاده میکنند. نامههای سالانه مشهور لری فینک به مدیران عامل، مثالی واضح از این موضوع است که چگونه یک سرمایهگذار سازمانی میتواند اولویتهای خود را از طریق یک سند واحد با کل بازار به اشتراک بگذارد.
بنابراین این اسناد یک ابزار لابیگری بسیار محبوب برای سرمایهگذاران جهانی هستند زیرا به آنها اجازه میدهند تا به طور سیستماتیک و با هزینه کم بر تمام شرکتهای خود تاثیر بگذارند. با توجه به اهمیت این سرمایهگذاران هم از نظر اندازه بازاری که کنترل میکنند و هم از این واقعیت که سرمایهگذاریهای آن ها معمولا طولانی مدت است، درک ابزارهایی که برای تاثیرگذاری بر بازار استفاده میکنند و اطمینان از اجرای ترجیحات آن ها ضروری است
بیایید ابتدا نگاهی به تنوع سرمایهگذاری بیندازیم. تنوع سرمایهگذاری، چه توسط یک فرد یا یک شرکت نوپا، با قرار دادن منابع در سرمایهگذاریهای مختلف که پروفایلهای ریسک – پاداش متفاوتی دارند، به کاهش ریسک کمک میکند.
تنوع یا تمرکز
در مراحل اولیه راه اندازی استارتآپ، به خصوص زمانی که خودِ بازار در مرحله رشد قرار دارد، قرار دادن منابع در حوزهای مختلف منطقی است. با این حال، زمانی که سراغ كسبوكاري رفتهايد كه حسابي روي غلتك افتاده، قرار دادن تمام منابع خود در آن و نيز انتظار رشد و ترقي، معقول و مناسب به نظر میرسد.
بسیاری از سرمایهگذاران، در یک فضای نامطمئن، به ویژه در مراحل اولیه رونق اینترنت، شرکتهای سرمایهپذیر خود را تشویق کردند تا به فرصتهای متعدد نگاه کنند. به عنوان مثال، یک استارت آپ اینترنتی در فضای خرده فروشی ممکن است برای شروع به فروشگاههای اینترنتی، یک بازار آنلاین بزرگتر و مدلهای دیگر نگاه کند. اما همانطور که روي غلتك ميافتد، تمرکز روی حوزه خاصی که بیشترين ميزان فروش و جذابيت را دارد، ايدهاي منطقیتر به نظر میرسد.
ملزومات كسبوكار
ارائه ایدههای جدید و ساخت محصولات جدید و ساده، بخش آسان راهاندازي استارتاپها است. متأسفانه، توسعه راهحلهای جدید، چیزی نیست که ارزش زیادی ایجاد کند – بلكه به ارمغان آوردن آن براي بقيه، همان چیزی است که منجر به ارزشگذاري خواهد شد.
برای کسب درآمد، بعد از اینکه یک تیم عالی ساختید و به تناسب محصول و بازار رسیدید، باید تمرکز کنید و محصول یا راهحل را پیش ببرید. از این منظر، منطقی به نظر میرسد که سرمایهگذاران اکنون میخواهند شرکتهای سرمایهگذاری در فضای اینترنت، کسب و کارهای متمرکزی بسازند که به نوعي در آنها ارزش نهفته باشد. بنابراین، منطقی است که سرمایهگذاران اکنون از شرکتهای سرمایهپذیر در فضای اینترنت بخواهند تا کسبوکارهای متمرکزی را ایجاد کنند، جایی که ارزش در آن نهفته است.
روزهای اولیه (تنوع) به پایان رسیده است و اکنون واقعیت به آرامی در حال بازگشت است – کسب و کار مربوط به چشم و هم چشمی نیست، بلکه کسب درآمد از طریق ایجاد ارزش است.
حالا سؤال اينجاست: آیا سرمایهگذاران واقعا به اندازهای که ادعا می کنند دست روی دست می گذارند؟
با نگاهی به نمونه سایت مسکن دات کام، جایی که سرمایهگذاران راهول یاداو، موسس و مدیرعامل را اخراج کردند، این ادعا مشکوک به نظر میرسد.
سرمایهگذاران درخواستهای سرمایهگذاری را بر اساس جذابیت فضا، اعتبار تبلیغکنندگان، ارزیابی آنها از طرح کسبوکار و در نهایت، ارزیابی آنها از چگونگی تولید ارزش کسبوکار و در نتیجه، ارزشگذاری خوب هنگامِ خروج از بازار انجام میدهند. اکثر سرمایهگذاران نمایندههایی در هیاتمدیره دارند و خود را به تصمیمات سیاسی و تعیین مسیر شرکت محدود میکنند.
آن ها در اداره روزمره کسبوکار دخالت نمیکنند و آن را به پیشگامان واگذار میکنند. اما همیشه اینطور نیست. این به سبک ها و شایستگیهای فردی سرمایهگذاران بستگی دارد. آن دسته از سرمایهگذاران (که پیشتر در نقشهای عملیاتی مشغول به کار بودهاند) وجود دارند که به تواناییهای اجرایی/عملیاتی خود افتخار كرده و بنابراین، دستشان بازتر است.
البته سرمایهگذاران ديگري هم هستند که در كسبوكارها دخالت نمیكنند. با این حال، اغلب اوقات، زمانی که اهداف و انتظارات پیشبینیشده برآورده نمیشوند، سرمایهگذاران كمكم شروع به دخالت در عمليات و دستكاري دادهها ميكنند. سرمایهگذاران خوب و ماهر معمولاً، این کار را انجام نمیدهند، آنها بيشتر نقش حمايتي ایفا ميكنند.