گفتوگوی اختصاصی ایرانیان استارتاپ با حامد بیدی، مدیرعامل کارزار
کارزار در لغتنامه دهخدا به جنگ و جدال معنا شده است. جنگ در زمان صلح به شکل دیگری تعریف میشود. کنشگری فرایندی است که در آن شهروندان و کنشگران و کارشناسان، برای بهبود وضع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیره یا به طور کلی بهبود شرایط زندگی به قصد تغییر شرایط وضع موجود وارد میدان میشوند.
کارزار یک استارتاپ اجتماعی است که ماموریت اصلی آن ترویج فرهنگ مطالبهگری از طریق ایجاد بستری برای همافزایی خواستهای مدنی است. تاکنون کارزار میزبان نزدیک به 43 میلیون امضا برای کارزارهای مختلف بوده است.
تصمیمگیریهای یکطرفه، چالشهای حقوقی و سیاسی ضرورتی برای کنشگری ایجاد کرده و بدینترتیب کنشگری ضرورت مییابد. کنشگری به معنای فعالیت آگاهانه و سازمانیافته برای ایجاد تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی است. فرد یا گروهی که در این مسیر فعالیت میکند، کنشگر نامیده میشود. کنشگری میتواند در قالبهای مختلفی مانند فعالیتهای رسانهای، آگاهیبخشی، اقدامات قانونی و حتی هنر و ادبیات انجام شود.
حامد بیدی کنشگر و بنیانگذار پلتفرمی برای کنشگری است. در این گفتوگو حامد بیدی خود به سوالات ما در مورد کارزار و مسیری که تاکنون طی کرده است پاسخ داد. گفتوگویی که مشروح آن در ادامه این گزارش آمده است، دربردارنده اطلاعاتی در مورد نحوه فشارهای وارد شده به این پلتفرم است. فشارهایی که از سوی برخی نهادها برای توقف یا ایجاد اختلال در پروسه برخی کارزارها به این پلتفرم وارد آمده است.
فعال دانشجویی چگونه کارزار را تاسیس کرد؟
مسیر حرفهای شما با تحصیل در رشته ادبیات انگلیسی آغاز شد و به طراحی محصول دیجیتال و تدریس در حوزه تجربه کاربری (UX) رسید. چه عواملی باعث این تغییر مسیر شدند؟ چگونه این تجربهها به شکلگیری دیدگاه شما و تأسیس کارزار انجامید؟
من شانس آن را داشتم که در دوران دبیرستان در مدرسه تیزهوشان سبزوار برنامهنویسی پاسکال و کیوبیسیک یاد بگیرم و از همانجا شیفته خلق و ساختن با استفاده از کامپیوتر شدم. همزمان علاقه زیادی به هنر و ادبیات داشتم و در دانشگاه شهر خودم ادبیات انگلیسی خواندم. همزمانی تحصیل در رشته جذاب ادبیات انگلیسی با اتصال به اینترنت در خانه، ارتقای مهارتهای نرمافزاری و تجربه فعالیتهای فرهنگی دانشجویی از من یک شخصیت چندبعدی ساخت. در آن دوران تجربه دبیری کانون روزنامهنگاری و گفتگوی تمدنها و سردبیری نشریه دانشجویی و برگزاری همایشها و جشنوارهها در دانشگاه روحیه فعالیت مدنی و اجتماعی را در من تقویت میکرد. به طوریکه پس از پایان دوره کارشناسی من یک فعال دانشجویی و وبلاگنویس بودم که شغلم طراحی و برنامهنویسی وب، طراحی گرافیک، سازنده تیزرهای تبلیغاتی فرهنگی و… بود. همین روحیه بود که در ادامه مسیرم در دو دهه بعد، منجر به تأسیس کارزار شد.
از دوران طلایی جنبش دانشجویی تا کمپین #من_طراحم
در دنیای امروز، ضرورت کنشگری و نقش آن در تغییرات اجتماعی انکارناپذیر است. چگونه و در چه مقطعی به این ضرورت پی بردید؟ چه عواملی شما را به سمت ایجاد پلتفرم کارزار سوق داد؟
من سال ۸۲ تا ۸۶ دانشجوی کارشناسی بودم که بخشی از آن در دوران طلایی جنبش دانشجویی قرار میگرفت. فضای دانشگاهها ظرفیت خوبی برای فعالیت در کانونهای فرهنگی و انجمنهای علمی و تشکلها داشت. فعالیت در کانونهای فرهنگی اجتماعی و عضویت در مجامع کانونهای کل کشور همزمان با تجربههای آغازین اینترنت و عصر وبلاگنویسی به من کمک کرد با تجربیات گستردهتری وارد جامعه شوم. این نگاه مدنی و سیاسی همواره با من و حتی در حرفه اصلیام یعنی دیزاین همراهم بود. به طوریکه مدتی پس از راهاندازی مرکز طراحی اسپیرال، کمپینی برای حرفه دیزاین با عنوان «من طراحم» راهاندازی کردم که حقوق حرفهای طراحان را مطرح و مطالبه میکرد. وبسایت این کمپین یک سایت پتیشن بود که از طراحان گرافیک، وب، معماری، صنعتی، مد و… دعوت میکرد آن را امضا کنند و با هشتگ #من_طراحم به اشتراک بگذارند. کمپینی با چندین هزار امضا که منجر به شکلگیری یک کامیونیتی بزرگ از طراحان رشتههای مختلف شد که به صورت داوطلبانه و غیرانتفاعی همایشهای سالانهای درباره دغدغههای حرفه دیزاین برگزار میکردند. تجربه موفق این کمپین به همراه راهاندازی چند تجربه پتیشن اجتماعی و سیاسی دیگر روی گوگلفرم، باعث شد خرداداه ۹۶ به همراه دو نفر از دوستانم به فکر راهاندازی پلتفرمی برای مطالبهگری و کنشگری مدنی از طریق طومارنویسی آنلاین و جمعآوری امضا بیافتیم.

حامد بیدی، مدیرعامل کارزار
برخوردهای امنیتی با کنشگران اثرات ناخوشایندی در زندگی و حرفه آنها گذاشته است!
شما قبلاً به موضوعاتی همچون مافیای فیلترینگ اشاره کردهاید. آیا تجربهای از برخورد با موضوعات حساس یا خطرناک در طول فعالیت کارزار داشتهاید؟ این چالشها چه تأثیری بر شما و تیم کارزار داشتهاند؟
اغلب مسائلی که در پلتفرم کارزار مطرح میشود طبعا منافع گروهی را به خطر میاندازد یا مسئولانی را تحت فشار قرار میدهد. بنابراین طبیعی است ذینفعان چالشهایی برای کارزار مربوطه ایجاد کنند. در مورد موضوع فیلترینگ و کارزارهای مربوط به آن، بیشتر برخوردها از جنس اتهامزنی و زیرسوال بردن امضاها بوده که در نهایت به خاطر پشتوانه افکار عمومی در کارزار، چندان مؤثر نبوده است. اما متأسفانه شاهد برخوردهای امنیتی با کنشگران این حوزه و در مواردی با بنده در زمانهای مختلف و به خصوص در سال ۱۴۰۱ بودهایم که اثرات ناخوشایندی در زندگی و حرفه آنها گذاشته است.
سیاست سانسور و کنترلگری، امروزه بر اینترنت هم حاکم است/ سانسور و کنترل در این حوزه موفق نبوده است!
بسیاری معتقدند که کنترل شدید اینترنت در ایران ابزاری برای سرکوب است. آیا شما با این دیدگاه موافقید؟ به نظر شما فضای دیجیتال چه نقشی در تغییرات اجتماعی میتواند ایفا کند؟
بله متأسفانه نگاه ایدئولوژیک و امنیتی به اینترنت اغلب به رفتارهای ضدامنیتی منجر شده است و در قطع اینترنت، فیلترینگ، اختلالات، محدودیت ترافیک بینالملل، کاهش سرعت و… بروز پیدا کرده است. همان سیاستی که همواره در دهههای گذشته برای سانسور و کنترلگری سایر رسانهها مثل روزنامهها و ویدیو و ماهواره و… حاکم بوده است، امروز بر اینترنت هم حاکم است. با این تفاوت که به خاطر خصلت پیچیده و جهانی آن سانسور و کنترل آن چندان موفق نبوده و این منجر به افزایش قدرت جامعه به عنوان یک ابزار مؤثر شهروندی طی دو دهه اخیر شده است. امروز در غیاب جامعه مدنی فراگیر و قدرتمند، شاهد نوع دیگری از کنشگری مدنی، همافزایی اجتماعی و آگاهیبخشی عمومی با استفاده از فناوریهای مبتنی بر اینترنت هستیم.
رویکرد امنیتی به اینترنت، به دنبال رصد، پایش و کنترلگری حداکثری مردم و شناسایی کنشگران است/ رقبای منطقهای ایران از عقبماندگی این کشور حمایت میکنند
از دیدگاه شما، علت اصلی محدودیتهای گسترده اینترنت در شرایط فعلی ایران چیست؟
من چهار رویکرد را در محدودیتهای خسارتبار اینترنت از بدو ورود آن به کشور مؤثر میدانم. اولین و شاید مهمترین آن رویکرد ایدئولوژیک نسبت به رسانهای جهانی و کاربرمحور است که نگران انحراف مردم بر اثر محتواهایی است که تصور میشود منجر به تضعیف دین و مذهب مردم و گناه میشود. بنابراین حکومت اسلامی همچون چهار دهه گذشته خود را موظف میداند جلوی دسترسی چنین محتواهایی را بگیرد. رویکرد دوم رویکردی امنیتی به اینترنت است که به دنبال رصد، پایش و کنترلگری حداکثری مردم و شناسایی کنشگران هستند تا به اصطلاح جلوی تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب و اقدام علیه امنیت ملی را بگیرند. رویکرد سوم ذینفعان اقتصادی هستند که همواره در چنین شرایطی از اقدامات ایدئولوژیک و امنیتی حمایت میکنند تا نفع مالی ببرند و با راهاندازی کسبوکارهایی که به این فرآیند کمک میکند به دنبال نفع خود هستند و طبعا تلاش میکنند وضع موجود را، هر چند اشتباه و خسارتبار باشد حفظ کنند. چهارمین رویکرد هم به زعم من حمایت رقبای منطقهای ایران از عقبماندگی هر چه بیشتر این کشور و حذف تدریجی آن از جغرافیای فناوری است تا بتوانند جایگاه خود را در رقابت پرشتاب موجود تثبیت کنند. همافزایی این چهار رویکرد در سطوح مختلف منجر به اتخاذ تصمیمات تعجببرانگیز بیفایده برای محدودسازی اینترنت و ماندگاری آن طی دو دهه اخیر شده است.
بهدلیل حساسیتهای موجود، از ظرفیتهای فوقالعاده بینالمللی استفاده نکردهایم تا بتوانیم مستمر و پایدار به فعالیت داخلی ادامه دهیم
تاکنون از ظرفیتهای بینالمللی برای جلب حمایت از کارزارهای ایرانی استفاده کردهاید؟ این تلاشها چه دستاوردهایی داشته است؟
خیر. استفاده از ظرفیتهای اقتصادی و رسانهای بینالمللی در استارتاپهای معمول هم حساسیتزا بوده است چه برسد به استارتاپی اجتماعی که کارکردهای سیاسی هم میتواند داشته باشد. متأسفانه به خاطر همین حساسیتهای امنیتی، با وجود فرصتها و ظرفیتهای فوقالعادهای که همواره برای ما وجود داشته هیچ اقدامی در این راستا انجام ندادهایم تا بتوانیم مستمر و پایدار به فعالیت خود داخل کشور ادامه دهیم.
تماسهای پرایوتنامبر بخشی از زندگی من شدهاند
از داستانها و روایات کارزارها بگویید. کدام کارزار برای شما محبوبترین، پیچیدهترین، یا حتی مخاطرهآمیزترین تجربه بوده است؟
تجربه کارزار طی هفت سال گذشته پر از فراز و فرودها و رخدادهای عجیب تلخ و شیرین بوده است و واقعا انتخاب یک یا چند نمونه کار بسیار سختی است! تقریبا هفتهای نیست که اتفاق خاصی در کارزار نیفتد و همین موضوع با وجود دردسرهای فراوانش روحیه ماجراجویانه من را راضی میکند! تماسهای پرایوتنامبر از سراسر کشور بخشی از زندگی من شده است و گاهی با لحنی تند از ما میخواهند فلان کارزاری که اغلب من حتی اسمش را هم نشنیدهام حذف کنیم و وقتی طبق قانون درخواست دستور مکتوب قضایی میکنیم اغلب عصبانیتر میشوند و با تهدید گوشی را قطع میکنند. گاهی متأسفانه دستورات قضایی برای یک کارزار منطقی صادر میشود که طبعا ناچار به توقف آن میشویم. گاهی نیز تلاش میکنم تا حد توان قاضی یا دادستان مربوطه را اقناع کنم تا دستور را متوقف کند. مثل موضوع کارزار اعتراض به ساخت سد شهید که به اصفهان رفتم و با معاون دادستان اصفهان گفتگو کردم و خوشبختانه موافقت کردند کارزار حذف نشود.
دستورات ناهمگن!/ دستور یک قاضی شیرازی بهپشتوانه یک کارزار دانشجویی با چندصد امضا مبنی بر خاموش کردن سرور پلتفرم کارزار
گاهی هم با دستورات عجیب ناهمگن مواجه میشویم. مثل دستور خاموش کردن سرور پلتفرم کارزار که یک مقام قضایی در شیراز صادر کرده بود و پس از پیگیری متوجه شدیم به خاطر یک کارزار دانشجویی با چندصد امضا این دستور صادر شده و با پیگیری شبانهروزی موفق شدم مسئولان دانشگاه را مجاب کنم در درخواست خود تجدید نظر کنند. یا ابلاغیهای که از اهواز به دادسرای اوین نیابت داده شده بود برای بازداشت من به اتهام اقدام علیه امنیت ملی. اگر بخواهم همه موارد را ذکر کنم خودش یک کتاب میشود! اما محبوبترین تجربههای من موفقیت کارزارهای روستایی و محلی است. وقتی میبینم مردم یک منطقه دور از پایتخت که تا حالا اسمشان را هم نشنیدهام از طریق کارزاری به مطالبه خود میرسند، نه فقط من که تمام اعضای تیم کارزار حسابی سرکیف میشویم.
کار مهمتر پویا نگهداشتن جامعه و حفظ روحیه اعتراض است
شما در مصاحبهای گفتهاید که موفقیت یا عدم موفقیت کارزارها معیار اصلی ارزیابی آنها نیست و این پلتفرم بیشتر صدای مردم است. میتوانید توضیح دهید این رویکرد چگونه بر استراتژیهای شما تأثیر میگذارد؟
اثرگذاری یک کارزار لزوما محدود به موفقیت آن نیست. از طرفی موضوع اثرگذاری در پدیدههای اجتماعی صفر و یکی نیستند. یک کارزار ممکن است در آن مقطع زمانی اصطلاحا موفق نشود، اما در مقاومت مدنی، متشکل کردن جامعه، آگاهیبخشی، ایجاد ادبیات کنشگری و… اثرات اجتماعی مهمی را در حد خود رقم بزند. اثراتی که گاه در زمانی دیگر یا در حوزهای دیگر خود را نشان میدهد یا جلوی تکرار اقدامات مشابه مسئولان را میگیرد. بنابراین کارکرد اصلی ایده پلتفرم کارزار بیشتر در «جامعه» تعریف میشود تا سمت دولت و حاکمیت. طبعا برخی کارزارها موفق هم میشوند، اما ما معتقدیم کار مهمتر پویا نگه داشتن جامعه، حفظ روحیه اعتراض و مطالبهگری مدنی، و آگاهی آن به ابعاد مختلف ظلمهایی است که حس میکند. از طرفی پیشنیاز موفقیت کارزارها، شنیده شدن صدای مردم توسط مسئولین و پاسخگویی آنها به مردم است. به همین خاطر ما ترکیبی از روشهای مؤثر بر افکار عمومی از طریق شبکههای اجتماعی، بازتاب در رسانههای رسمی جهت تحت فشار قرار دادن مسئولان برای پاسخگویی، استفاده از نامهنگاریهای دبیرخانهای جهت پیگیری اداری و دریافت پاسخ مکتوب، و کمک گرفتن از سمنها و کنشگران جهت اثرگذاری بیشتر استفاده میکنیم.
تا کنون ۸ یا ۹ پرونده با اتهامات امنیتی برایم ایجاد شده/ سختترین چالش اواخر سال 1401 همزمان با اعتراضات مردمی بود
شدیدترین واکنشها یا برخوردهایی که با کارزار شده، چه بوده است؟ چگونه با این چالشها روبرو شدهاید؟
همانطور که گفتم ما در این مدت با واکنشهای بسیار متنوعی مواجه بودهایم. تا کنون ۸ یا ۹ پرونده با اتهامات امنیتی برایم ایجاد شده است و برخوردهای متنوعی از دستور بازداشت و بازرسی منزل برای ضبط وسائل دیجیتال گرفته تا تهدیدهای تلفنی ناشناس و اتهامات مستقیم رسانهای را تجربه کردهایم. سختترین چالش اواخر شهریور ۱۴۰۱ رخ داد که در اوج اعتراضات مردمی، ما به شدت محدود شدیم و اجازه پیدا نکردیم تا مطالبات واقعی آن روزهای مردم را میزبانی کنیم. بنابراین تقریبا فعالیتمان متوقف شد و ناچار به تعدیل تیم ۲۴ نفرهمان شدیم. اما من از همان ابتدا متوجه بودم که در چه کشوری و چه شرایطی چنین پلتفرمی را راهاندازی کردهام و تبعات آن را پذیرفتهام. خوشبختانه همسرم و همبنیانگذاران کارازر پشتوانه روحی قویای برایم بودهاند و نگاهم به تمام این ماجرا تلاشی پرخطر برای حل یک مسأله مهم در کشور است و خب، من هم عاشق ماجراجویی هستم! و البته امیدوارم پشیمان نشوم!
بارها دستورهای قضایی برای توقف یا حذف کارزارهای خاصی دریافت کردهایم/ این رویکرد شکاف ملت و دولت را به وضعیت فاجعهبار فعلی رسانده است
آیا تاکنون از سوی نهادهای دولتی برای توقف یا حذف کارزارهای خاصی تحت فشار قرار گرفتهاید؟ اگر بله، این فشارها چگونه مدیریت شدهاند؟
بله، همانطور که عرض کردم، متأسفانه بارها دستورهای قضایی و امنیتی برای کارزارهای مختلف دریافت کردهایم. هر چند ما به درخواستهایی بدون دستور رسمی قضایی پاسخ نمیدهیم و درخواستهای رسمی نیز به نسبت تعداد کل کارزارهای منتشر شده بسیار کم است، اما همان موارد هم تبعاتی جدی در افکار عمومی داشته و اغلب حذف شدن کارزارها منجر به خشم بیشتر امضاکنندگان شده است. امضاکنندگانی که اغلب در این شرایط ناامیدی و انفعال، دست به یک اقدام حداقلی قانونی میزنند به امید آنکه شاید شنیده شوند، و به ناگهان با خبر حذف کارزارشان مواجه میشوند. متأسفانه اغلب مسئولانی که پیگیر حذف کارزارها هستند متوجه عواقب جبرانناپذیر و خسارتبار چنین تصمیماتی نیستند و همین رویکرد اشتباه شکاف ملت و دولت را به وضعیت فاجعهبار فعلی رسانده است.
مدل درآمدی کارزار مبتنی بر پرداختهای داوطلبانه است/ تنها در یک نوبت تامین مالی، 15 درصد سهام بدون سیت هیئت مدیره و حق دخالت در تصمیمگیریها در سال 1400انجام شد
تأمین مالی کارزار چگونه انجام میشود؟ سرمایهگذاران و سهامداران این پلتفرم چه کسانی هستند؟
پلتفرم کارزار از ابتدا به صورت خودگردان یا بوتسترپ فعالیت خود را شروع کرد و در حال حاضر نیز فقط با تکیه بر درآمد خود فعالیتش را ادامه میدهد. تنها در یک نوبت در سال ۱۴۰۰ یک راند سرمایه خطرپذیر از شرکت توسعه کارآفرینی بهمن دریافت کردیم بابت ۱۵ درصد سهام و بدون سیت هیئت مدیره و بدون حق دخالت در تصمیمات داخلی. این جذب سرمایه کمتر از نیمی از مخارج یک سال ما را تأمین کرد و قبل و بعد از آن صد در صد مخارج از طریق مدل درآمدی پایدار پلتفرم و بدون هیچ کمکهزینه دولتی تأمین شده است. مدل درآمدی پلتفرم کارزار همچون نمونههای بینالمللی آن، مبتنی بر پرداختهای داوطلبانهای است که کاربران پس از ثبت امضا برای تبلیغ بیشتر کارزارشان انجام میدهند. هر کارزار با پرداخت اختیاری این مبالغ خرد، در تمام صفحات پلتفرم نمایش داده میشوند و در شبکه تبلیغات همسان کارزار نیز تبلیغ میشوند. شبکه تبلیغات همسان کارزار نیز شامل وبسایتهای خبری مطرح نظیر شرق، هممیهن، اعتمادآنلاین، انصافنیوز، پیام ما و چندین رسانه دیگر است. بنابراین مدل درآمدی ما نوعی تبلیغات اجتماعی است که بر اساس پرداختهای کاربران صورت میپذیرد. البته لاینهای درآمدی دیگری نیز بابت خدماتی چون ویراستاری حرفهای، عضویت ویژه، ارسال پیامک و… نیز وجود دارد که در مجموع کمتر از ۱۰ درصد درآمد پلتفرم را تشکیل میدهد. در رابطه با هیئتمدیره و هم بنیانگذاران کارزار هم افتخار همراهی دو نفر از دوستان قدیمیام، حسین رمضانزاده و امیرحسین ناطقی را دارم.
کارزار از نظر طراحی و امکانات به حد قابل قبولی رسیده/ به دنبال پاسخگو کردن مسئولان هستیم
برنامههای آینده کارزار برای توسعه پلتفرم چیست؟ آیا به دنبال گسترش به سایر کشورها هستید؟
در حال حاضر محصول کارزار از نظر طراحی و امکانات به حد قابل قبولی رسیده و جز بهبودهای مستمر تجربه کاربری و بهروز نگه داشتن کدها و رفع بدهیهای فنی، فعلا برنامهای جدی برای توسعه محصول نداریم. اما استارتاپ اجتماعی کارزار بسیار فراتر از محصول آن است و همواره باید حواسمان به دو بال حاکمیت و جامعه مدنی باشد. در سمت حاکمیت با آمدن دولت جدید فعلا فرصتهایی ایجاد شده و ما به دنبال پاسخگوتر کردن مسئولان به کارزارها هستیم. در سمت جامعه مدنی هم طی سال گذشته که کافهرویداد کارزار را راهاندازی کردهایم، میزبان دهها نشست گفتگومحور با حضور کنشگران، کارشناسان و رسانهها بودهایم و به شبکهسازی و تثبیت جایگاه کارزار و مطالبهگری در جامعه مدنی کمک کردهایم. بنابراین گسترش ارتباطات و تلاش برای اثرگذاری بیشتر کارزارها در حال حاضر برنامههای اصلی ما را شکل میدهد. در آینده در صورتی که حساسیتهای امنیتی کمتر و اعتماد عمومی بیشتر شود، تصمیم داریم محصول کارزار را به سمت یک شبکه واقعا اجتماعی ببریم. متأسفانه با وجود پتانسیلهای بسیار عظیم، شرایط تحریمی و حساسیتهای امنیتی به ما اجازه فکر کردن به گسترش فعالیتهای این پلتفرم اجتماعی به سایر کشورها را نمیدهد.
همکاری کارزار با مجموعههای خارج از کشور به چشم یک تهدید تلقی میشود/ اگر تحریمها و حساسیتها رفع شود در مقایسه با پلتفرمهای مشابه حرف برای گفتن داریم
آیا کارزار برنامهای برای همکاری با استارتاپها یا پلتفرمهای دیگر در ایران یا خارج از کشور دارد؟
در حال حاضر خیر. هر گونه همکاری پلتفرمی مثل کارزار با مجموعههای خارج از کشور متأسفانه به چشم یک تهدید جدی از سوی نهادهای امنیتی تلقی میشود. از طرفی تحریمها باعث شده امکانات حداقلی نیز برای همکاریهای بینالمللی وجود نداشته باشد. همانطور که عرض کردم اگر تحریمها و حساسیتهای امنیتی برداشته شوند قطعا میتوان در کشورهای منطقه و بسیاری از کشورهای جهان این سرویس را در کنار سایر بازیگران مطرح این حوزه ارائه کرد. محصول کارزار امروز در مقایسه با پلتفرمهای مشابه خارجی واقعا حرف برای گفتن دارد و قابل رقابت است.
کوچک نگهداشتن تیم در تابآوری کارزار بسیار مهم بوده است
در شرایطی که فشارها و محدودیتها بر پلتفرمهای مشابه افزایش یافته، چگونه تیم کارزار تابآوری خود را حفظ کرده است؟
انتخاب اعضای تیم بر اساس دغدغهمندی اجتماعی در کنار مهارت، و همینطور چابک و کوچک نگه داشتن تیم در تابآوری کارزار بسیار موثر بوده است. به خصوص هسته اصلی تیم که همگی از دوستان نزدیک هستند و در بحرانها فارغ از دغدغه مالی به استمرار فعالیت این پلتفرم کمک کردهاند.
مهمترین چالش ما، شیوه برخورد حاکمیت با موضوع اعتراض و آزادی بیان است
از نظر شما، مهمترین چالش پیشروی کارزار در سالهای آینده چیست؟
مهمترین چالش ما شیوه برخورد حاکمیت با موضوع اعتراض و آزادی بیان است. چه در پلتفرم کارزار و چه خارج از آن. ما هیچگاه مطمئن نبودهایم که یک ماه بعد اجازه ادامه فعالیت خواهیم داشت یا نه. هر لحظه ممکن است با ایجاد یک پرونده جدید جلوی فعالیت ما گرفته شود و هیچ تضمینی نیست که به خاطر انتشار کارزار یکی از کاربران، اتهامات سنگینی متوجه بنده به عنوان مدیرعامل پلتفرم نشود. در صورتی که اگر مطابق قانون اساسی همین کشور، حق آزادی بیان و اعتراض به رسمیت شناخته میشد، وضعیت ما خیلی بهتر بود و قطعا علاوه بر رشد چندبرابری، برای آینده کشور بسیار اثرگذارتر بودیم. اما این برخوردهای محدودکننده امنیتی چه با کارزار و چه با کنشگران، منجر به ناامیدی و یأس بیشتر مردم میشود. اگر این رویکرد ادامه یابد و مردم از شیوههای مدنی اعتراض، چه در خیابان و چه در شبکههای اجتماعی و پلتفرم کارزار ناامید شوند، قطعا اتفاقات ناگواری رخ خواهد داد. بنابراین آینده کارزار بیشتر از آنکه به تیمش وابسته باشد، به رویکرد حکومت نسبت به آزادیهای مدنی وابسته است.
دیدگاهتان را بنویسید