بنیانگذار آبانتتر:بانک مرکزی میخواهد با قوانین کهنه بانکی، صنعت رمزارزداراییها را کنترل کند
صنعت رمزارز در ایران در شرایطی فعالیت میکند که چارچوب قانونی و مقرراتی مشخصی ندارد و بسیاری از تصمیمهای رگولاتوری واکنشی و کوتاهمدت هستند. در چنین فضایی، کسبوکارهای رمزارزی با ابهامات عملیاتی و حقوقی جدی مواجهاند؛ از نحوه تعامل با بانکها و رعایت مقررات مبارزه با پولشویی گرفته تا مدیریت امنیت داراییها و مقابله با حملات سایبری.
در گفتوگوی اختصاصی «ایرانیان استارتاپ» با رضا شوهانی، بنیانگذار آبانتتر، به این چالشها پرداخته و تأکید میکند که محدودیتهای اخیر مانند تعیین سقف خرید و سرمایه، بدون درک ماهیت غیرمتمرکز بازار و نیازهای کاربران، میتواند نوآوری را کند کرده، نیروهای متخصص را به مهاجرت سوق دهد و ریسک بازار را افزایش دهد. او همچنین معتقد است که راهکار واقعی، پذیرش سازوکار بازار، شفافسازی قواعد و ایجاد کانالهای تعامل مستمر بین رگولاتور و فعالان صنعت است تا تصمیمها مبتنی بر شناخت بازار و مدیریت ریسک طراحی شوند.
شوهانی در این مصاحبه به چالشهای امنیتی کیف پولها، مدیریت ریسک تحریمها و ضرورت ایجاد زیرساخت فنی بانک مرکزی برای نظارت اثرگذار نیز اشاره کرده و با ارائه نمونههای عملی، چشمانداز آینده بازار رمزارز در ایران را تحلیل میکند.
با توجه به نبود چارچوب شفاف و یکپارچه در تنظیمگری رمزارزها، کسبوکارهای این حوزه امروز با چه چالشهای عملیاتی یا حقوقی مشخصی روبهرو هستند؟
نبود قانون واحد و قطعیت حقوقی، مهمترین ریسک فعلی است. بدون چارچوب روشن، پلتفرمها در مدیریت ریسک عملیاتی (مثل حفاظت از داراییها و مقابله با حملات سایبری)، رعایت مقررات مبارزه با پولشویی و تعامل با بانکها دچار ابهام میشوند؛ این ابهام هزینههای عملیاتی و حقوقی را بالا برده و تصمیمگیریهای سرمایهگذاری و نوآوری را کند میکند. در عمل، شرکتها عملا بین دو انتخاب دشوار ماندهاند: یا با هزینه بسیار بالا ریسک سازگاری را مدیریت کنند یا فعالیت خود را کمعمق کنند تا مواجهه با رگولاتور و نهادهای مالی کمتر شود.
در شرایطی که برخی پلتفرمها به اجبار قیمت تتر را از سایت خود حذف کردهاند، شما این تناقض در سیاستگذاری را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا این تصمیمها نشانه ناآگاهی رگولاتور از منطق بازار است یا تلاشی برای کنترل غیرمستقیم آن؟
این رفتارها را نمیتوان صرفاً ناشی از ناآگاهی دانست؛ بیشتر نشاندهنده واکنشسازی به ریسکهای فوری و نبود ابزارهای دقیق حکمرانی است. وقتی رگولاتور یا بازیگران بازار ابزار و قواعد شفاف ندارند، تصمیمها اغلب موقتی و واکنشی میشود. راهکارهایی که هیچوقت جواب نداده و همیشه نتیجه معکوس داشته، اما بارها و بارها تکرار شده است. راهحل واقعی اقتصادی، پذیرش سازوکار بازار، شفافسازی قواعد و ایجاد کانالهای تعامل مستمر بین رگولاتور و فعالان بازار است تا تصمیمها مبتنی بر شناخت بازار و مدیریت ریسک طراحی شوند.
به نظر شما ورود بانک مرکزی به عنوان «نهاد تنظیمگر رمزارزها» تا چه حد منطقی است؟ آیا این نهاد ابزار و دانش کافی برای نظارت بر بازار غیرمتمرکز رمزارز دارد؟
منطق نظارت بانک مرکزی از منظر حفظ ثبات نظام پرداخت و جلوگیری از سوءاستفاده قابل درک است، اما صرفاً قرار دادن این مسئولیت بر دوش یک نهاد پولی کافی نیست. نظارت اثرگذار نیازمند تیمهای تخصصی، دسترسی به تحلیلهای بلاکچین، همکاری بینالمللی و ابزارهای فنی برای ارزیابی ریسکهای امنیتی و تراکنشی است. اگر بانک مرکزی این ظرفیتها را ایجاد کند، میتواند نقش موثری داشته باشد؛ اما اگر صرفاً مقرراتی کلی و سختگیرانه بدون زیرساخت فنی وضع شود، نتیجهاش کاهش شفافیت بازار و افزایش ریسک سیستماتیک خواهد بود. آنچه تا اینجا دیدهایم صرفا نگاه محدودکننده، بدون درک ماهیت آزاد رمزداراییها است که میخواهند همان قوانین قدیمی که حتی برای صنعت بانکداری نیز کهنه و ناکارآمد هستند را روی صنعت تبادل رمزداراییها هم پیادهکنند؛ صنعتی که مهمترین ویژگیهای آن سرعت، نامحدود بودن و غیرمتمرکز بودن است و اساس شکلگیری آن این بوده که دست دولتها را از کنترل بازار کوتاه کند.
با توجه به هشدار کارشناسان درباره فلگدار شدن کیف پولهای ایرانی، کسبوکارهای رمزارزی چه برنامهای برای حفظ امنیت دارایی کاربران در برابر تحریمها دارند؟
امنیت داراییها امروز ترکیبی از اقدامات فنی و سیاستهای تجاری است: تقویت معماری نگهداری کلید خصوصی و استفاده از استانداردهای امانتداری پیشرفته، تفکیک داراییها و فرایندهای کیف پولهای سرد و گرم، شفافسازی برای کاربران درباره ریسکهای حامل و نحوه نگهداری، طراحی سناریوهای بازیابی و تعامل با نهادهای بینالمللی.
ما در آبانتتر تاکنون گزارشی در این خصوص دریافت نکردهایم، اما مدام موضوع را پایش میکنیم و سناریوهای مختلف را بررسی کرده و راه حلهای مشخصی برای هر یک داریم. این اقدامات به کاهش احتمال «فلگ» یا مسدود شدن دارایی کمک میکند، اما هیچوقت صددرصد ریسک را حذف نمیکند. پس اطلاعرسانی شفاف به کاربر هم بخشی از مسئولیت ماست.
مصوبه اخیر بانک مرکزی درباره تعیین سقف خرید و سرمایه، چه تاثیری بر ادامه فعالیت صرافیها و شرکتهای رمزارزی خواهد داشت؟ آیا این مقررات به معنای فیلتر طبیعی فعالان کوچکتر است؟
اساسا وضع این محدودها نشاندهنده عدم درک ماهیت این بازار است. محدودیتهای سقف خرید و نگهداری اثر مستقیم بر حجم تراکنش و مدل درآمدی صرافیها دارد؛ وقتی مشتریان نخواهند یا نتوانند حجم قابلتوجهی را معامله یا نگهداری کنند، کارمزدها و نقدینگی بازار کاهش مییابد که به نوبه خود فشار بر حاشیه سود و توان عملیاتی صرافیها وارد میکند. اما چنین محدودیتهایی بیش از هر چیز به کاربران و سرمایهگذاران آسیب میزند، چرا که منجر به شکلگیری بازارهای زیرزمینی، عدم شفافیت و افزایش کلاهبرداریهای غیرقابل ردیابی میشود.
در شرایطی که شرکتها برای بقا بیشتر در حالت دفاعی هستند، چطور میتوان از رکود نوآوری و مهاجرت نیروهای متخصص در این صنعت جلوگیری کرد؟
این موضوعی است که سالهاست مثل خوره به جان اکوسیستم استارتاپی کشور افتاده و هر روز اوضاع بدتر میشود. واقعیت این است که برای جلوگیری از مهاجرت نیروی متخصص مدتهاست که دیگر نمیتوان کاری کرد. شاید در گذشته میشد انگیزهای برای ماندن پیدا کرد، اما اکنون اصلا نمیتوان توجیهی برای نگاهداشت نیروی متخصص پیدا کرد. در زمینه نوآوری نیز من فکر میکنم صنعت تبادل رمزدارایی هنوز با بلوغ فاصله دارد. آنچه ما در آبانتتر به دنبالش هستیم تبدیل شدن به یک سازمان مالی است که همه نیازهای کاربر را پاسخ دهد و در این مسیر راهی جز خلاقیت نداریم. اما آنجایی با چالش مساله نوآوری روبرو خواهیم شد که این صنعت به بلوغ برسد و نیروی نوآور محدود باشد.
با توجه به تجربه جهانی، به نظر شما کدام مدل رگولاتوری جهانی بیشترین تطابق را با واقعیتهای بازار ایران دارد؟
هیچ مدل واحدی قابلکپیبرداری نیست؛ اما رویکردهای ترکیبی که در برخی کشورها موفق بودند، قابل اقتباساند: وضع مقررات پایه (برای حفاظت مصرفکننده و جلوگیری از پولشویی) همراه با مجوزدهی مرحلهای که به شرکتها اجازه آزمایش با نظارت محدود میدهد. این مدلِ «قواعد روشن + فضای آزمون کنترلشده» میتواند در ایران متناسبسازی شود تا هم ریسکها مدیریت شوند و هم نوآوری متوقف نشود. کلید کار، تطبیق تدریجی و مشارکت فعال نهادهای اجرایی با بازیگران بازار است.
با در نظر گرفتن محدودیتها، تحریمها و عدم قطعیتهای حقوقی، آینده اکوسیستم رمزارز در ایران را چگونه میبینید؟ آیا امکان حفظ مزیت رقابتی کشور در این حوزه وجود دارد؟
آینده با چالشهایی همراه است، اما قطعاً زمینههای مزیت رقابتی وجود دارد: بازار داخلی بزرگ، نیروی انسانی فنی و تجربه عملیاتی. اگر سیاستگذار و بخش خصوصی بتوانند چارچوبهای عملی برای تعامل امن با سیستم مالی، حمایت از نوآوری و کاهش ریسکهای بینالمللی بسازند، ایران میتواند در برخی خدمات مبتنی بر بلاکچین نقش رقابتی پیدا کند. اما بدون شفافیت مقررات و مدیریت ریسکهای امنیتی/تحریمی، بدون درک ماهیت این صنعت و مقررات قدیمی این مزیت بهسرعت تخریب خواهد شد.











دیدگاهتان را بنویسید